تماشاخانه یا تئاتر قبل از هر چیز محل انجام دادن یک عمل دراماتیک است که توسط عده ای در برابر عده ای دیگر به نمایش در می آید و معمولا به یاری حرف، حرکت، موسیقی، رقص و نور و دکور صورت می پذیرد. تماشاخانه اما تنها مکانی برای نمایش دادن نیست، نکته ای که بسیار اساسی است و باید به آن توجه داشت این است که تماشاخانه قبل از هر چیز مکانی اجتماعی است که دو دسته یا دو گروه گرد هم می آیند. گروه نخست نمایشگران هستند و گروه دیگرکسانی که تماشاگراند. بنابراین تماشاخانه یک مکان تبادل فرهنگی است و محل ارتباط فیزیکی این دو گروه.
بنابراین بنا به ماهیتی که این ارتباط فرهنگی دارد و بنا به تعریفی که هر جامعه ای از فرهنگ و ارتباط فرهنگی دارد، خود به خود معنی و تشخص این مکان در هر دوره و فرهنگی عوض می شود. به همین دلیل در هر دوره و مرحله ای از تاریخ اجتماعی و در نزد همه جوامعی که دارای ارزش های جامعه مدنی اند، تئاتر صرف نظر از شکلهای بسیار اولیه و خام آن، پدیده ایست سخت وابسته به فرهنگ شهری، به جاییکه در آن نهادهای اجتماعی نیرومند و مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی، عدالت، فرهنگ و غیره دارای ارزش و عملکرد دقیق و واقعی خود هستند.
به همین دلیل در فرهنگ های کهنی که مبتنی بر رسوم آئینی یا بافت سنتی -روستایی هستند، شما نه دموکراسی می بینید نه به آن شکل عدالت اجتماعی، نه حقوق فردی افراد و نه نهادی چون تئاتر و تماشاخانه. از این نظر هر جامعه دارای رشد و شکوفایی اساسا جامعه ای است که به ارزش ها و نهادهای فوق دست یافته باشد. به هر حال هر فرهنگی که به طرف تئاتر رفته و آفریده، ساختاری را که برای بیان مسائل فرهنگی اجتماعی خود بوجود آورده، تنها نشانگر شرایط اقتصادی اش نیست، بلکه به مراتب مهمتر از آن بازتاب ساختارها و ایده های اجتماعی آن است. از این رو می توان گفت که شکل و ساختار تماشاخانه و نحوه تقسیم شدن مردم و جایگزینی آنها در چارچوب آن، هم به ساختار اجتماعی- اقتصادی و در نهایت بافت طبقاتی جامعه بستگی دارد و هم به میزان اهمیت آرمانها و کیفیت اهدافی که یک جامعه برای خود تعیین کرده است. علاوه بر این، رابطه صحنه و جایگاه تماشاگران منطبق بر نیازهای درام شناسی هم هست و از قوانینی پیروی می کند که برطبق آن جامعه ای جهان» را به نمایش می گذارد به عبارت دیگر آنچه که به یک ساختار تئاتری هویت می بخشد، درام شناسی یا روانشناسی نوع نمایشهاست. مثلا برخی از مانند نمایش نو » نمایشها ژاپن که نوعی نمایش آئینی است قبل از هر چیز دنباله اعتقادات ذن- بودیسم آنهاست، در قرون پیشتر، به همین علت معماری تئاترش، دنباله معماری معابر کهن آنهاست و ما نمی توانیم تئاتر نو را که یک تئاتر آئینی است و بسیار معنوی و دارای تمرکز درونی، در یک ساختار تئاتر قرن نوزدهم اروپایی اجرا کنیم.
بحرانی که نزدیک به یک قرن است هنر نمایش دنیا با آن روبروست ناشی از جهش های بزرگ و تحولات بسیارنیرومندی است که در تمام عرصه های علمی، اقتصادی، فنی، فرهنگی رخ داده و باعث شده است که تمام ساختارهای اجتماعی زیر و رو شود و با زیر و رو شدن این ساختارها، چیزی که در عرصه هنر نمایش هم به سرعت تغییر کرد عملکرد تئاتر و دگرگونی در شکل و ساختار آن بود.
انجام پایان نامه
هنرهای نمایشی (Performing Arts) شکلی از هنر است که برخلاف هنرهای پلاستیک. هنرمند در آن با استفاده از بدن و فیزیک خود در وهله نخست و سپس بهرهگیری از امکانات دیگر به خلق هنر خود میپردازد. اصطلاح هنرهای نمایشی برای اولین بار در سال ۱۷۱۱ در زبان انگلیسی برای مجموعهای از هنرهای دیداری متکی به بازیگر مورد استفاده قرار گرفت.
صاحبنظران ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺑﺮاﺳﺎس ﺑﻴﻨﺶ و اﺳﺘﻨﺒﺎط ﺧﻮد ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺘﻌﺪد و ﻛﻢ وﺑﻴﺶ ﻣﺸﺎﺑﻬﻲ از ﻧﻤﺎﻳﺶ و ﺗﺌﺎﺗﺮ اراﺋﻪ ﻛﺮدهاﻧﺪ. ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻓﺮﻫﻨ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻧﻴﺰ در ﺑﻴﺎن ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻧﻤﺎﻳﺶ و ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻣﻌﻤﻮﻻ اﻳﻦ دو واژه را ﻣﺘﺮادف و ﻫﻢ ﻣﻌﻨﻲ ﻳﻜﺪﻳﺮ در ﻧﻈـﺮ ﺮﻓﺘـﻪ اﻧـﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻳﻜﻲ از ﻗﺪﻳﻤﻲﺗﺮﻳﻦ ﺗﻌﺎرﻳﻒ از ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺗﻮﺳﻂ ارﺳﻄﻮ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. او در ﺳﺪة ﻬﺎرم ﻴﺶ از ﻣﻴﻼد در اﺛﺮ ﻣﺎﻧﺪﺎر ﺧﻮد ﻓﻦ ﺷﻌﺮ» ﻧﻤﺎﻳﺶ را ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻋﻤﻞ» ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮد.
ﻣﺎرﺗﻴﻦ اﺳﻠﻴﻦ ﻧﻴﺰ در ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲﻧﻮﻳـﺴﺪ: واژة ﻧﻤـﺎﻳﺶ drama در ﻳﻮﻧـﺎﻧﻲ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻛﻨﺶ اﺳﺖ». ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻛﻨﺸﻲ ﺗﻘﻠﻴﺪی اﺳﺖ، ﻛﻨﺸﻲ ﺑﺮای ﺗﻘﻠﻴﺪ و ﻳﺎ ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ. رﻓﺘﺎر ﺑﺸﺮ اﺻﻄﻼح ﺗﺌﺎﺗﺮ (theatre) ﻧﻴﺰ از واژة ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﺗﺌﺎﺗﺮون» (theatron) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻣﺤﻞ ﺗﻤﺎﺷﺎ» ﻳﺎ ﺗﻤﺎﺷﺎﺧﺎﻧﻪ» ﺑﺮآﻣﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ در آن روﻳﺪادی واﻗﻌﻲ ﻳﺎ ﺗﺨﻴﻠﻲ ﺬﺷﺘﻪ، در زﻣﺎن ﺣﺎل و در ﺑﺮاﺑﺮ ﺸﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان ﺑﺎزﺳﺎزی ﺷده و ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺬارده ﺷﻮد».
ارﻳﻚ ﺑﻨﺘﻠﻲ ﺗﺌﺎﺗﺮ را در ﺳﺎده ﺗﺮﻳﻦ ﺣﺪ آن ﻛﻪ ﻋﺒﺎرت ﺑﺎﺷﺪ از اﻟﻒ [ﺑﺎزﻳﺮ] در ﻧﻘﺶ ب [ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺷﺨﺼﻴﺖ] در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ج [ﺗﻤﺎﺷﺎﺮ] آن را ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮده اﺳﺖ. در ﺑﺮداﺷﺖ ﻧﺨﺴﺖ از ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺗﻌﺎرﻳﻒ اراﺋﻪ ﺷﺪه، واژه ﻫـﺎی ﻧﻤـﺎﻳﺶ و ﺗﺌـﺎﺗﺮ ﻫــﻢ ﻣﻌﻨــﻲ ﻳﻜــﺪﻳﺮ و ﻣﺘــﺮادف روﻳــﺪادی ﺗﻘﻠﻴــﺪی ﻳــﺎ ﺑﺎزﺳــﺎزی ﺷــﺪه ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺎزﻳﺮان (ﻧﻘﺶآﻓﺮﻳﻨﺎن) ﻛﻪ در ﻣﻌﺮض دﻳﺪ ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان ﻗﺮار ﻣﻲﻴﺮد اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. اﻳﻦ دو در اﺻﻮﻟﻲ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺸﺘﺮﻛﻨﺪ، ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻋﺮﺿﺔ ﺣﻮادث و روﻳﺪادﻫﺎﻳﻲ ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺷﺪه در ﺑﻌﺪ واﺣﺪی از ﻣﻜﺎن و زﻣﺎن ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻟﻤﺲ ﺗﺠﺮﺑﺔ ﺟﻤﻌﻲ ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ از آن اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺑﺮداﺷﺖ ﻛﺎﻣﻼً درﺳـﺖ و ﺻﺤﻴﺢ اﺳـﺖ، زﻳـﺮا ﻫـﻢ ﻧﻤـﺎﻳﺶ و ﻫـﻢ ﺗﺌـﺎﺗﺮ ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻘﺶ آﻓﺮﻳﻨﻲ ﻳﺎ اﺟﺮای ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻛﺎرﻫﺎ و وﻇـﺎﻳﻒ ﺗﻮﺳـﻂ ﺑـﺎزﻳﺮان و ﺑـﺎ ﻫﺪف دﻳﺪه ﺷﺪن و ﻳﺎ دﻋﻮت ﺗﻤﺎﺷﺎﺮان ﺑﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ در ﻓﺮآﻳﻨﺪ اﺟﺮا ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. اﻣﺎ درک ﺳﺎز و ﻛﺎر آﻓﺮﻳﻨﺶ ﻫﻨﺮی و اﺟﺮاﻳﻲ ﻧﻤﺎﻳﺶ و ﺗﺌﺎﺗﺮ، ﺗﻔﺎوتﻫـﺎی ﻣﻔﻬـﻮﻣﻲ اﻳﻦ دو واژه را روﺷﻦ ﻛﺮده اﺳﺖ. از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﻣﻲﺗـﻮان ﺑـﻪ ﺗﻔـﺎوت و ﺗﻤـﺎﻳﺰ ﺑﻴـﻨﺶ و دﻳﺪﺎه ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﻲ ﺟﻮاﻣﻊ ﺷﺮﻗﻲ و ﻏﺮﺑﻲ در ﺑﺮﺧﻮرد و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺪﻳﺪه ﻲ ﺑﺮد و ﺑﺎ دو ﻣﺴﻴﺮ اﺻﻠﻲ ﺑﻠﻮغ و ﺗﻜﺎﻣﻞ ﻫﻨﺮﻫﺎی ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ در ﺷﺮق ( ﻧﻤﺎﻳﺶ) و ﻏـﺮب (ﺗﺌـﺎﺗﺮ) در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﺣﻴﺎت آن آﺷﻨﺎ ﺷﺪ.
انجام پایان نامه
در باب هویت آدمی، مسالک و مکاتب گوناگونی در مباحث انسان شناسی کهن و معاصر مطرح شده است، ولی بسیاری از آن ها در این نکته با هم اتفاق نظر دارند که انسان دارای دو بُعد است: بُعد مادی و بُعد غیر مادی. از ا ولی به جسم،بدن، تن، و طبیعت یاد می شود و دومی را جان، روح، نفس و فطرت می نامند.
البته جسم، منشأ گرایش های طبیعی آدمی و جان، سرچشمه تمایلات فطری و خواسته های معنوی اوست. در این میان چون روح آدمی در ارتباط با جسم قرار دارد و در عمل به آن نیازمند است هر چند ذاتش مجرد و غیرمادی و بی نیاز از جسم است - تحت تأثیر تمایلات جسمانی و امیال مادی قرار می گیرد. در واقع زندگی انسان صحنه کارزار دایمی بین طبیعت و فطرت اوست.
هنرمند، انسانی است که مانند سایر آدمیان از رهگذر انتخاب، شخصیت خود را رقم می زند و در هر لحظه با اختیار و اراده خویش مسیر فطرت یا طبیعت را طی می کند. او آفریننده اثر هنری است و در لحظه آفریدن، حال و هوای خودش را در حد توان و مهارت فنی و هنری خود در اثر خویش بروز می دهد. اگر فطرت او را به سوی خویش کشیده و سرپنجه هنر او در کف معنویات قرار داشته باشد، اثری آسمانی و هنری متعالی و قدسی پدید می آورد و اگر طبیعت در او غلبه کند، گرفتار هوای نفس باشد و دست هایش به قدرت حیوانیت حرکت کند، هنری زمینی و غیرمقدس و بلکه پلید شکل می گیرد و روی می نماید.
اگر هنرمند در هنگام خلق اثر هنری آزادانه عمل کند، خود باشد، نه دیگری، هنرش آیینه تمام نمای حالت او در آن لحظه خواهد بود. البته در صورتی که از مهارت کافی هنری برخورد باشد و بتواند احساس و خیال خود را به کمک هنر بیان کند. و اگر خود نباشد و به دیگران توجه داشته باشد و بخواهد خواسته مخاطب یا سفارش دهنده را تأمین کندو این خواسته با تمایل درونی او هماهنگی نداشته باشد، نگاه تیزبین در اثرش نوعی دوگانگی و آمیزش ناهمگون راخواهد یافت که از تأثیر آن اثر می کاهد و آن را در مرتبه پایین آثار هنری قرار می دهد.
در هنر بازاری مشکل هنرمند نگاه او به خریداران و طالبان و مشتریان است که او را از خویش دور می کند و دروانفسای خود و دیگری، او را بهت و حیرتی جانکاه مواجه می سازد که توان خلق اثری ارزشمند رااز او می ستاند. درهنر اصیل، هنرمند با خویشتن خویش به صحنه آفرینش هنری گام می نهد و آنچه می آفریند یکدست و هماهنگ میشود.
اگر خود او آسمانی باشد هنرش آسمانی و اگر زمینی باشد هنرش زمینی خواهد شد.
سفارش رساله
در فلسفه هنر، مبانی هنر و آنچه هنر بر مبنای آن شکل می گیرد و هویت پیدا می کند، ضرورت و ماهیت هنر، مفاهیم اساسی در هنر مانند: زیبایی، فرم، نهاد، ارتباط هنرهای مختلف با یکدیگر، رابطه هنر با امور خارج از آن مانند:
فلسفه، دین، جامعه شناسی، روان شناسی،. تاریخ تحولات هنری، زمینه و علت این دگرگونی ها و سبکها و روشهای هنری، عوامل پیدایش، گسترش و افول این سبک ها مورد مطالعه قرار میگیرد. با این وصف، فلسفه هنر گستره گسترده ای از مباحث را شامل می شود که یکی از آن، رابطه هنر با امور دیگر مانند دین است. هنر چیست؟ برای بررسی رابطه دین و هنر، ابتدا باید دانست هنر چیست؟ ما چه چیز را هنر می نامیم؟ برای پاسخ به این پرسش باید در نگاهی پدیدارشناسانه به آنچه در خارج، نام هنر بر آن نهاده شده، نظر کرد و سپس از منظری تحلیلی به یافتن تفسیری برای هنر پرداخت. حال اگر به همین شیوه عمل کنیم، خواهیم دید در هنر عواملی چهارگانه دخالت دارند:
هنرمند، سازنده کار هنری و خالق آن است. پس میان این دو عامل، نسبت آفرینش وجود دارد. کار هنری همان چیزی است که ما به عنوان مصداق هنر به آن اشاره می کنیم؛ یک تابلوی نقاشی، فیلم، یا قطعه ای موسیقی یک کار هنری است.
کار هنری بر پیام هنر حکایت دارد و آن را بازنمایی می کند. رابطه کار هنری با مخاطب، برانگیختن احساس، عاطفه یا تخیل اوست. همین احساس، عاطفه یا تخیل اگر مقصود هنرمند باشد، پیام هنر است و هنرمند از طریق قراردادی عمومی پیام خود را منتقل می سازد.
از سوی دیگر هنر، ابعاد مختلفی دارد:
1. در آن آفرینش و خلاقیت به چشم می خورد.
2. از ساختی زبانی برخوردار است.
3. از زیبایی بهره مند است.
پس برای شناخت هنر باید عوامل چهارگانه، روابط بین آن ها و ابعاد مختلف هنر را بررسی و مطالعه کرد، ولی قبل از آن باید به سؤال دیگری پرداخت که پاسخ به آن، راه را برای شناخت حقیقت هنر هموارتر میکند.
انجام پایان نامه
شمار صفحاتی که در گوشه و کنار جهان بر آنها حروفی نگاشته شده، به هزاران هزار برگ می رسد، بی آن که مورد توجه قرار بگیرند بجز این که همگان، مفاهیم مورد نظر نویسنده را در قالب آن حروف، جست و جو می کنند؛ اما براستی چه ویژگی باعث می شود که یک اثر خوشنویسی برجسته، هزاران نفر را تحت تأثیر قرار می دهد و هر فرد هنردوستی را ساعتها به درنگ و توجه در مورد خود وا می دارد؟ مقدار چوپ و پارچه ای که در تابلوهای نقاشی به کار رفته آن قدر ناچیز است که مورد توجه قرار نمی گیرد، با این حال چنین آثار شگرف و شگفتی آفرین همواره با پولهای گزاف، خرید و فروش گردیده، در موزه ها با تجلیل فراوان نگهداری می شود!
قطعا تنها عاملی که چنین عنایت و توجهی را به این آثار بخشیده، زیبایی افزون است که در آنها به تصویر کشیده شده است.
سفارش پایان نامه
از هنر تعریف های بسیار گوناگون داده شده و در فرهنگهای گوناگون حتی با جهان بینی های همانند از چیستی هنر و هدف و سر چشمه آن تعبیرها و تفسیرهای بسیار شده است. از میان آنها تنها به برخی از مهمترین دیدگاه ها می پردازیم .دو دید گاه در میان دیدگاه ها در فلسفه هنر غرب در این باره بیش از همه مطرح است.یکی سرچشمه را بیرون از هنرمند می داند و نقش هنرمند را همچون آینه ای می داند که بازتاب دهنده هنر از سرچشمه آن است. این نظریه عمدتا شکل بیرونی و عینی (ابژکتیو) به سرچشمه هنر می دهد و می توان آن را نظریه بازنمایی تقلید نامید.
در برابر آن نظریه فرانمایی است که سرچشمه هنر رادردرون هنرمند معرفی می کند و هنر مند را شخصی می داند که حالات و ویژگیهایی را در درون خود کشف کرده و آنها را به دیگران منتقل می کند.این نظریه بیشتر شکلی ذهنی (سوبژکتیو) دارد. امروزه برخی اندیشمندان معاصر غرب از جمله هایدگر دیدگاهی درباره سرچشمه اثر هنری دارند که شاید در برگیرنده هر دو دید گاه بالا باشد.او سرچشمه هنر را وجود و یا حقیقت می داند که مفهومی فراگیر نسبت به جهان درون و بیرون هنرمند است .
هنر در لغت به معنای» فن، صنعت، علم، معرفت، امری توأم با ظرافت و ریزه کاری آن درجه از کمال که فراست و فضل را در برداشته و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران بنمایاند، کیاست، زیرکی، خطر و اهمیت، لیاقت، کفایت و کمال آمده است. هنر در مفاهیم دیگری نیز، از جمله » عشق و » حقیقت آمده چنان که حافظ در شعر ذیل هنر را به ترتیب در دو معنی به کار برده است.
بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری
روندگان حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس ان کس که از هنر عاری است
در معنای اصطلاحی هنر، اختلافات زیادی به چشم می خورد که نشان می دهد هنر به خاطر عمق و گستردگی و ظرافت خود، در عین پیدایی ناپیداست ؛ چنان که تولستوی، نویسنده کتاب معروف» هنر چیست؟» می نویسد: »براستی هنر که از دیرباز از زمان افلاطون و ارسطو این همه گفت و گو در پیرامون خود برانگیخته، چیست؟ آیاهنر از درون انسان بر می خیزد؟ آیا مائدهای است آسمانی که از ماورای ابرها به روح و جان حلول میکند؟ یا نه،؟ آمیزهایاست از تمامی اینها و یا به باور»فروید تبلور امیال سرکوفته آدمی است هنر وسیلهای است برای ثبت و ضبط احساس انسانی در قالب مشخص و نیز انتقال آن در خارج از عوالم ذهنی و تفهیم آن احساس به دیگران.
البته برای هنر، نمی توان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
توضیح این که، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آن ها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمی شود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر میگیرد. از این امور نمی توان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم میگنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمیشود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیده ای اسرار آمیز در ابهام باقیمانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قله ای دست نیافتنی است که
اصل و ریشه واژه هنر به لفظ سونر و سونره سانسکریت بر می گردد. سونر و سونره در زبان اوستایی به هونر و هونره قلب شده اند. هو یا سو به معنی نیک و نر و نره به معنای مرد و زن آمده است. (مدد پور،1390 :90)
برخی دیگر ریشه کلمه هو را خو دانسته اند؛ همچون تبدیل خور به هور؛که برای سادگی به خوب برگردانده شده است همچون تبدیل چو به چوب (آیت اللهی ، 1381: 201). پس ترکیب هونر یا هونره به معنای نیک مرد و نیک زن یا مرد و زن خوب و فرزانه بوده است. در کتاب اوستا هنر از صفات اهورا مزدا به شمار رفته است : تو در پایان گردش آفرینش با هنر خویش بدان را از نیکان باز خواهی شناخت (اوستا، یسنا،هات43، بند5).
در یونان باستان در مورد هنر از واژه استفاده می کردند که به هر دو معنای امروزی فن و هنر به کار میرفت. واژه کهن لاتین نیز تمایزی میان فن و هنر را نشان نمی داد . مصدر لاتین به معنای گرد هم آوردن بود.هر دو واژه در دوران نوزایی(رنسانس) به معنای چیزهای آموختنی مورد استفاده قرار می گرفتند در این ایام این واژه بیشتر در مورد بیان نوع خاصی از حقیقت یعنی حقیقت تخیلی به کار می رفت (، 1375: 27).
بسیاری از نظریهپردازان همچون نصر،مددپورو. ریشه کهن این واژه را اوستایی و سانسکریت میدانند. ریشه لاتین یعنی به معنی متصل کردن و مرتبط کردن است و ریشه کهن هند و اروپایی هم به معنی متصل کردن و پیوند دادن است. کلمه آرتا در اوستایی به معنی امر مقدس از همان ریشه آر آمده است چرا که امر مقدس عامل اتصال همه عالم است . پس ریشه کلمه به معنی متصل کردن و پیوند دادن با وساطت امر مقدس است.(حبیبی، 1380: 9-10).
انجام پایان نامه هنر
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
مأخذ: نگارنده با اقتباس از (Municipality of Muller, 2004)
|
|
|
|
|
|
مأخذ: نگارنده
به طور کلی فاکتورهای موثر بر فعالیت فیزیکی عبارتند از : فاکتور فیزیکی، ویژگیهای شخصی، محیط اجتماعی، محیط مصنوع و عوامل محیطی و جغرافیایی است (Nasser, 2015).
انجام پایان نامه
در مطالعهای دیگر سیوام و همکاران در سال (2011) در مورد تأثیر طراحی شهری روی فعالیت فیزیکی در کاهش چاقی به این نتیجه رسیدند که کیفیتهای ادراکی محیطی قادر به ارتقای فعالیت فیزیکی هستند و این کیفیات شامل نفوذپذیری، سرزندگی، خوانایی، غنای محیطی، فضای باز میشوند. نفوذپذیری با طرح مسیرهای پیشنهادی و دوستدار پیاده، خیابانها و مسیرهای خوانا، الگوهای کوچک با مسیر سواره تاثیر بسزایی در فعالیت فیزیکی دارد. سرزندگی و تنوع عاملی مهم برای پیاده روی محسوب میشود چرا که تنوع فعالیتی و سرزندگی فضای سبز برای افراد انگیزه خوبی فراهم میکند. فاکتور بعدی خوانایی و موقعیت فضاهای عمومی و سبز، زیرساختهای اجتماعی، دسترسی مناسب به فضاها، قابل درک بودن محیط و مسیر و همچنین قرارگیری امکانات و فضاهای سبز در فاصله 411 متری یا 11 دقیقه پیاده روی تأثیر بسزایی در فعالیت فیزیکی دارد. کیفیت مسیرها و امکانات حمل و نقل عمومی، اختلاط کاربری و تراکم بالا، موثر در غنای محیط میباشند. اما همچنین فاکتور بسیار مهمی مانند فضاهای باز میتواند با قرارگیری محل درخور، امنیت مناسب، فعالیتهای متنوع، تجهیزات و دسترسی مناسب تأثیر فراوانی در فعالیت فیزیکی داشته باشد.
یکی از محلات جدید که اخیرا مورد توجه کارشناسان سلامتی در برنامهریزی و طراحی قرار گرفته است محله مولر در آستین تگزاس میباشد. 21 سال پیش ایده و چشمانداز ساخت محلهای در سایت فرودگاه شهر آستین در ذهن شهردار وقت این شهر قرار گرفت. در سال 1984 برنامهریزی برای ساخت مجموعه مسی با تراکم بالا و سازگار با محیط صورت گرفت. با تلاشهای شهردار وقت در سال 1996 جمعی از علاقهمندان و سرمایهگذران راغب شدند تا مجموعهای پیادهمدار، و مختلط را ایجاد کنند. فرودگاه به خاطر مسائلی که داشت موجب شده بود تا رونق محلات اطراف کم شود و این فرصتی مناسب بود تا مجموعهای با هدف ارتقای کیفیت زندگی و محیط ایجاد شود. محله مولر برای 21111 نفر برنامهریزی شده و روی سایت فرودگاه سابق با مساحتی بالغ بر 711 جریب نزدیک مرکز شهر ساخته شد (Municipality of Muller, 2004).
پایان نامه شهرسازی
زیمرینگ و همکاران در سال (2015)، با بررسی تأثیر طراحی معماری و سایت روی فعالیت فیزیکی دریافتند که مقیاسهای طراحی شهری، طراحی سایت، طراحی معماری و طراحی جزئیات بنا در فعالیت فیزیکی افراد موثر است. همچنین آنها دریافتند که افراد در صورتی بیشتر پیادهروی میکنند که فاصله مقصدی که از منزل برای فعالیتهایی نظیر خرید میخواهند بروند بیش از 411 متر و از محل کارشان بیش از 811 متر نباشد (Zimring et al, 2005).
طراحی با تراکم بالای محلات و فراهم آوردن زیرساختهای لازم شامل ساختمانهای عمومی، فضای باز، اختلاط کاربری و معابر پیادهمدار با هدف ارتقای فعالیت فیزیکی میشود (Jackson, 2003). انواعی از فعالیتهایی که مردم انجام میدهند شامل فعالیتهای حین کار، سایر فعالیتهای کاری، خرید، ورزش و فعالیتهای زمان اوقات فراغت میشود. در بافتهایی که نیاز به پارکینگ دارند قرارگیری آن در فاصلهای از منزل نیز در ارتقای فعالیتها مؤثر است. همچنین مطالعاتی صورت گرفته در این زمینه نشان میدهد که حتی اگر فاصله پارکینگها نیز بیش از حد معمول باشد افراد راغب به پیادهروی برای پارک کردن خودروها هستند (Zimring et al, 2005). همچنین حمل و نقل عمومی عامل موثر دیگری برای این موضوع است چرا که مردم تمایل دارند فاصلههای طولانیتر از حد معمول را برای رسیدن به ایستگاه حمل و نقل عمومی و پارکینگ را پیاده روی کنند (Seneviratne,1985).
بحرینی و خسروی (1389) در بررسی معیارهای کالبدی بر روی میزان پیاده روی افراد به این نتیجه رسیدند که کیفیت محیط بیشترین تأثیر را بر پیادهروی ن دارد. طول مسیر تا مرکز خرید و کار، حجم اطلاعات بصری و وجود دیگر فعالیتهای مختلف بر میزان پیادهروی مؤثر است. بیشتر از هر معیار دیگر امنیت محیط برای ن مهم میباشد و آنها در فضاهای ناامن پیادهروی نمیکنند. همچنین عوامل اقلیمی و محیطی هم مانند شیب زمین نیز برای افراد مهم بحساب میآید. به طور کلی میتوان گفت که معیارهای محیطی از جمله طول مسیر، امنیت محیط، تنوع استفاده کنندگان از فضا و فعالیتها ، حجم اطلاعات بصری محیط، عوامل محیطی و اقلیمی، عدم وجود موانع و مبلمان مناسب تأثیر فراوانی بر میزان فعالیت فیزیکی دارد (بحرینی و خسروی، 1389).
سفارش پایان نامه شهرسازی
انجام پایان نامه شهرسازی
درباره این سایت